بلاتکلیفی...

شاید از ۱۵ ۱۶ سال پیش این آهنگ توو ذهن من پخش میشه...

نمیدونم

نمیفهمم

چرا؟

کلا که آدم شادی نیستم با اینکه خیلی بگو بخندم ولی خودمم گاهی نمیفهمم این غم یهو از کجا میاد...

"چرا تو جلوه ساز این بهار نمیشوی

چه بوده آن گناه من که یار من نمیشوی

بهار من گذشته شاید..‌

شکوفه ی جال تو شکفته در خیال من

چرا نمیکنی نظر به زردی جال من

بهار من گذشته شاید..."

بلاتکلیفی......

خداروشکر راضیم

نتیجه کار کردنا داره مشخص میشه

خیلی تلاش کردم و دوییدم

هنوز به هیچی نرسیدم

اما اینکه این همه بدهی که خودم فکر نمیکردم اصلا بتونم تا سال دیگه هم بدم داره کم کم تموم میشه ، حس خوبی بهم میده

شکر

بلاتکلیفی......

نمیفهمم چرا ادما برای بالا رفتن به هم آسیب میزنن؟

اون شخصی که آسیب میبینه چه گناهی داره؟ چه حالا آسیب روحی جسمی باشه چه مالی؟

چرا اینو هیچوقت درک نمیکنم! مشکل از منه؟

بلاتکلیفی......

مثل خر که چه عرض کنم از تراکتور و بیل مکانیکیم گذشتمتوو ۲۴ ساعت ۹ساعت خواب و استراحت الباقی کاردر کل بدنیست . این پول لامصب خودش جای همه چیزو پر میکنه اما خب بازم آدمیزاد خره. هرچی داشته باشه باز یه چیز دیگه میخواد .ولی بازم خوبه جمعه صب دیگه قدغن (غدقن) کردم واسه خودم کارو البته که خودمم اگه میخواستم منزل جِرَم میداد و میدهاین بی خوابیا هم جز مثلا استراحت حساب میشه...یه دو شات بزنم خوابم بگیره..."برو کار کن مگو چیست کار..." بلاتکلیفی......ادامه مطلب

هرچی کار میکنیم که یه تکونی بخوریم و دو پله بریم بالاتر یه غلطی میکنن که چهار پله میفتیم پایین

قبلا فقط شبا فکرمون مشغول بود و نمیتونستیم بخوابیم؛ الان دیگه روزمونم شده فکر و خیال اینکه این بی همه چیزا چرا با مردم و ملت خودشون این کارارو میکنن.

کاش فقط خودم بودم ولی چه کنم که

"ز ایران دلش یاد کرد و بسوخت

به کردار آتش رُخَش بَرفروخت..."

بلاتکلیفی......

مثل خر که چه عرض کنم از تراکتور و بیل مکانیکیم گذشتم توو ۲۴ ساعت ۹ساعت خواب و استراحت الباقی کار در کل بدنیست . این پول لامصب خودش جای همه چیزو پر میکنه اما خب بازم آدمیزاد خره. هرچی داشته باشه باز یه چیز دیگه میخواد .ولی بازم خوبه جمعه صب دیگه قدغن (غدقن) کردم واسه خودم کارو البته که خودمم اگه میخواستم منزل جِرَم میداد و میدهاین بیخوابیا هم جز خواب حساب میشه سرکارم نیستمیه دو شات بزنم خوابم بگیره..."برو کار کن مگو چیست کار..." بلاتکلیفی......ادامه مطلب

الان ۲ ماهی شده باهم زیر یه سقفیم چند روزی هست فرستادمش خونه مادرش دقیقش ۵ روزه جاش خالیه دیگه واقعا بلاتکلیفی......

باز دیشب تا خرتناق خوردم و از ۵ بیدارماز حق نگذریم عرق خوب اینجوریه ادمو سحرخیز میکنه حتی اگه شبش ۲ خوابیده باشی!کل روز به خودم میگم اندازه نگه دار که اندازه نکوست بعد یهو شب که میشه و خسته میشم دیگه اندازه رو بیخیال میشم!دیگه قانون گذاشتم بیشتر از دو بار درهفته نخورم البته اگر اینم مثل اندازه نگه داشتنام نشه. این وسط بخودم یه حالی هم دادم که جمعه ها جز روزا هفته نیس بلاتکلیفی......ادامه مطلب

ای لحظه ی شیرین مستی

بر من فراموشی بیار...

دردا ولم نمیکنن... نمیدونم از هر شب خوردنه س یا فکر و خیال.

تاوان این گذر عمر خیلی سختتر از نشستن کنار جوی و دیدن رفتنشه...

بلاتکلیفی......

بمیرم واسه اون دل شکسته که چون من خیری از دنیا ندیده....

من از این شب ،شب هجرون چه گویم...

از این گردونه ی گردون چه گویم...

تو که چشمات طبیب درد من نیست...

من از دردای بی درمون چه گویم...

بلاتکلیفی......